همه چیز از همه جا *_ ^
زندگی مثل یه جاده می مونه من و تو مسافراشیم قدر این لحظه ها رو بدونیم که ممکنه فردا نباشیم...
دقت کردين بعضيا تا باهامون دوست ميشن 2ماه قبلش يه تصادف هولناک داشتن که هم ماشينشون (ترجيحا مدل بالا) و گوشيشون "iphone "کمتر راه نداره اصلا! توي اون تصادف نابود شده ؟
نظرات شما عزیزان:
الانم چون باباشون تنبيهشون کرده پياده روي ميکنن ؟
این که هرکاری در توانت هست براش انجام بدی
بعد برگرده بگه...
مگه من ازت خواستم......؟؟؟؟خخخخخخخ
لحظه ای که به شدت احساس تنهایی میکنی ، حتما یکی دلتـنــگــتـه…
نمیدونم واقعا الان کی دلتنگ منه؟!!!!!
این علی سلیمانیو دیدم کفم برید!!!!
با خودم زمزمه کردم ا ا ا نکنه این وبلاگ مال یه پسره من نفهمیدم و اصلا هیشکی ام هیچی بهم نگفته!!!!
آخه مرتیکه... استغفرالله!! چی بگم؟!!
ولی میدونی چی شد؟رفتم وبلاگش منم واسش کام گذاشتم گفتم ابجی خوشگلم!
منم یه وبلاگ جدید و داغ درست کردم اگه لطف کنی بیای خوشحال میشیم ولی ادرسشو خوب بلد نیستم فقط اگه بیای دور میدون اونجام بپیچی خیابون اصلی بعدش یه صد متری میری میرسی به یه کوچه دراز و بن بست که باید تا اخرش بری بعدش مجبوری از دیوار بری بالا و منم اونجا گیرت میندازم !!!!!!آهای دزد!!!بگیریدش!!
اما میرسیم به طنز باحالت:باور کن من خیلی دقت کردم و میکنم : یه روز به یه نفر برخورد کردم همینجوری به خدا !بعدش خوب با هم اشنا نشدیم میگه یادش بخیر همین یه هفته پیش بود اه همینجا بود با لامبورگینیم 200 تا رفتم خوردم به این درخت!!!!به این خاطر درخته کج شده بعد یه نگاه انداختم اونجا یه دست فروشی بود سیگار میفروخت ازش یه نخ گرفتم بعدش ازش پرسیدم (که صاحب لامبورگینی خورده به درخت نفهمه!!) تو همیشه اینجا سیگار میفروشی گفتش من مجبورم از ساعت6 صب تا 12 شب اینجا باشم از دوسالم مرتب همینجا بساطمو پهن میکنم چطور مگه؟ گفتم یه لامبورگینی یه هفته پیش به این درخته نخورده!؟؟
گفتش شوخی میکنی؟؟؟؟!!!!!!!!نه همچین چیزی ندیدم و گرنه منم میشنیدم یا اصلا میدیدم...
رفتم پیش صاحب لامبورگینی گفتم گوشیتو بیزحمت میدی یه زنگ بزنم! گفتش بیا گوشی نوکیا ساده شو بهم داد بعد هنوز از دستش نگرفته بودم که گفت میدونی من یه گوشی داشتم 12میلیون خریده بودمش اونم تو ماشینه بود دااااغون شد!!!!!!!!!!!!!
بعد گفتم یعنی دیگه ماشین اینقد دااااغون شده (خورده به یه درخت کنار خیابون!!!!)
گفتش اینم بگم (از سوالم طفره رفت!! چه خوبم این کارو کرد!!!)بابا اصنم زیاد ناراحت نشد ولی گفتش حالا یه مدت ماشین نداشته باش ببینم یه خوب دیگشم واست بگیرم!!!! منم بهش گفتم تو رو خدا منم سوار کنیا!!!!!!ولی در اخر بهش گفتم ببین دادا!من یه 405 مدل 85 دارم اگه دوس داری بیا من خودم رانندگی یادت میدم ...
باور کنید نمیدونست ترمز کدومه!!!!!!!!!!!!(بین خودمون بمونه)
خیلی باحال بود دختر. تووووووپ!
پاسخ:هههههههههههههههههه من اصلا به این موضوع دقت نکرده بودم که اون بهم چی گفته!!!!چه جالب که تو به همه چی دفت میکنی!اولش جدی جدی فکر کردم وبلاگ ساختی!!!بعدش فهمیدم نخیییر سر کار تشریف دارم!!!!
اصن چرا یه وبلاگ درست نمیکنی که همین خاطرات مثلا طنزتو توش بزاری؟!نه جدا؟!
ممنوووون داستان تو هم باحال بود :)
پاسخ:میسی عزیزم
پاسخ:خواهش عزیییزم
kheili webet khoshmele!!
پاسخ:ممنون گلم
عزیزم خوبی چطوری؟خییییییییییییلی وبلاگ خوبی...کلی خندیدم...من لینک میکنم...توهم بلینک هروقت آپ کردی خبرم کن گلم..منتظرتم...
پاسخ:سلام عزیزم.ممنوووووت لطف داری.تو هم با افتخار لینک شدی
طراح : صـ♥ـدفــ |